(1) سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده و آخِری که پس از او آخری نباشد.
(2) همان که چشمهای بینندگان از دیدنش قاصر، و پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.
(3) به قدرت خویش آفریدگان را بی هیچ نمونهای آفرید و ایشان را به خواست خود از هیچ به وجود آورد.
(4) سپس آنها را در راهی که میخواست روان ساخت و در راه دوستی به خود، برانگیخت. آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، نداشته و نمیتوانند آنچه را که آنها را از آن عقب انداخته، جلو اندازند.
(5) و برای هر جانداری از ایشان، معلومِ قسمت شدهای از رزقش قرار داد. از کسی که (خدا) به او فراوانی داده، کاهندهای نمیکاهد و از کسانی که کاسته، افزایندهای نمیافزاید.
(6) سپس برای او (آفریدهاش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، و برایش زمانی محدود قرار داد که با روزهای زندگیاش، به سوی آن گام بردارد، و با سالهای روزگارش، به آن نزدیک میشود. زمانی که به پایان عمرش رسد و حساب زندگیاش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد. تا کسانی را که بد کردهاند، به سبب آنچه که به جا آوردهاند، سزا دهد و آنان را که به سبب نیکویی، نیکویی نمودند را، جزا دهد.
(7) و این از عدل اوست. نامهایش مقدّس و نعمتهایش آشکار و پیدرپی است. از آنچه او انجام میدهد، بازخواست نشود و ایشان (آفریدگان) بازخواست شوند.
(8) و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخششهای پیدرپی که به ایشان داده و نعمتهای آشکار که برای آنها تمام کرده بازمیداشت، آنها نعمتهایش را صرف مینمودند و او را سپاس نمیگزاردند و از روزیای که عطا فرموده، فراوان استفاده میبرند و شکرش بهجا نمیآوردند.
(9) و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رو میآوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراهترند.»
(10) و سپاس خدای را که خودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام نمود و درهایی از علم به پروردگاریاش را بر ما گشود و ما را به اخلاص در یگانگیاش راهنمایی نمود و از کجروی و شک در امر خود، دور ساخت.
(11) سپاسی که با آن، بین آفریدگان سپاس گزارش، عمر طولانی نماییم و با آن، بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او، پیشی گیریم.
(12) سپاسی که با آن، تاریکیهای برزخ را برای ما روشن نماید و با آن راه رستاخیز را بر ما آسان سازد و با آن سپاس، منزلت ما را در جایگاههای گواهان، شرافت (و آبرو) دهد، «روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند». «روزی که هیچ دوست، به کار دوست نیاید و یاری نمیشوند».
(13) سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبهها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شدهای که مقرّبان الهی گواه آنند».
(14) سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیدهها، خیره میشود. و چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوستها سیاه میگردد.
(15) سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.
(16) سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم و با پیامبران فرستادهاش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است و محل کرامتی که همیشگی است.
(17) و سپاس خدایی را که زیباییهای آفرینش را برای ما برگزید و روزیهای پاکیزه را برایمان جاری ساخت.
(18) و با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد. پس به قدرت او، همه آفریدگانش برای ما فرمانبردار بوده و به عزّت او، به اطاعت از ما درمیآیند.
(19) و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست. پس چگونه سپاس او را بهجا آوریم یا چه زمان توانیم شکرش گزاریم؟ نه! چه زمان (هیچگاه)؟
(20) و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست و افزارهای قبض و در هم کشیدن را برای ما قرار داد و ما را به نسیمهای زندگی بهرهمند ساخت و اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت و با روزیهای پاکیزه، پرورشمان داد و ما را به فضل خود، بینیاز گردانْد و به نعمت خویش، سرمایهمان داد.
(21) سپس ما را فرمان داد تا اطاعت پذیریمان را بیازماید، و نهیب مان نمود تا شکر گزاریمان را آزمایش کند. پس از راه فرمانش، مخالفت کردیم و بر پشت (مرکب) های نهیش سوار شدیم. پس او در کیفرِ ما، شتاب نکرد و در سرکوب ما عجله ننمود. بلکه به رحمتش از روی کرامت، به ما مهلت داد و به مهربانیاش از روی بردباری، بازگشت ما را انتظار کشید.
(22) و سپاس خدای را که ما را به توبهای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم. پس اگر از فضل او، جز همان توبه را به شمار نیاوریم، مسلّماً نعمتش بر ما نیکو و احسانش بر ما بزرگ و فضلش بر ما تمام است.
(23) البته روش او در (قبول) توبه، برای کسانی که پیش از ما بودند، اینچنین نبوده و از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته و جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده و ما را جز به کار آسان نگماشته و برای احدی از ما، برهان و عذری به جا ننهاده.
(24) پس هلاک شونده از ما کسی است که به خاطر نافرمانی او هلاک شود و نیکبخت از ما کسی است که به سوی او رغبت ورزد.
(25) و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیکترین فرشتگانش و گرامیترین آفریدگانش و پسندیدهترین سپاس گویانش، او را ستودهاند.
(26) سپاسی که بر سایر سپاسها، برتری یابد، همانند برتری پروردگارمان، بر همه آفریدگانش.
(27) پس سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما و بر همه بندگانش -گذشتگان و باقیماندگان- دارد. به شماره آنچه علمش -از همه چیزها- به آن احاطه دارد و به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر، همیشه و جاوید تا روز قیامت.
(28) سپاسی که حدّش بدون انتها و عددش بیحساب و آخِرش بدون نهایت و مدّتش نامقطوع میباشد.
(29) سپاسی که به سوی طاعت و بخشایش او پیوند خوریم و سببی به سوی خوشنودیاش و وسیلهای به سوی آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و پناه دهندهای از عذابش و ایمنی از خشمش و پشتیبانی بر طاعتش و مانعی از معصیتش و یاوری بر ادای حقّ و وظائفش باشد.
(30) سپاسی که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم و با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم. به درستی که او یاری دهنده ستوده است.